ببين تمام من شدي اوج صداي من شديبت مني شكستمت وقتي خداي من شديببين به يك نگاه تو تمام من خراب شدچه كردي با سراب من كه قطره قطره آب شدبه ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنمبه من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنمبه ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنمبه من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنممنو به دست من بكش به نام من گناه كناگر من اشتباهتم هميشه اشتباه كننگو به من گناه تو به پاي من حساب نيستكه از تو آرزوي من به جز همين عذاب نيستهنوز مي پرستمت هنوز ماه من توييهنوز مومنم ببين تنها گناه من توييبه ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنمبه من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنمبه ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنمبه من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم
ريخته سرخ غروبجابهجا بر سر سنگکوه خاموش است.ميخروشد رود.مانده در دامن دشتخرمني رنگ کبود.سايه آميخته با سايه.سنگ با سنگ گرفته پيوند.روز فرسوده به ره ميگذرد.جلوهگر آمده در چشمانشنقش اندوه پي يک لبخند.جغد بر کنگرهها ميخواند.لاشخورها، سنگين،از هوا، تک تک، آيند فرود:لاشهاي مانده به دشتکنده منقار ز جا چشمانش،زير پيشاني اومانده دو گود کبود.تيرگي ميآيد.دشت ميگيرد آرام.قصه رنگي روزميرود رو به تمام.شاخهها پژمرده است.سنگها افسرده است.رود مينالدجغد ميخواند.غم بياميخته با رنگ غروب.ميتراود ز لبم قصه سرد:دلم افسرده در اين تنگ غروبارسلان زودتر بيا که از دوريت داريم ...شايد اين جمعه بيايي